از مادرم متنفرم و علت دوست نداشتن مادر که در صورت داشتن حس تنفر از مادر باید چه کنید؟ من یک مشکل عجیب دارم. گاهی تقریباً 80 درصد مواقع از مادرم خوشم نمیآید و از او متنفرم.
دلیل و دلیل آن را دقیقاً نمیدانم، اما مخصوصاً وقتی مسائل جنسی یا جنسی در میان است، بیشتر از آن متنفرم.
مشاوره از مادرم متنفرم
مثلاً اگر مجبور باشد به پزشک زنان مراجعه کند یا با خانواده در مورد چنین مسائلی صحبت کند یا مثلاً صدای رابطه جنسی او با پدرم را بشنوم، روزها از او متنفرم و نمی توانم بخوابم.
درد من. من اغلب از همه چیز در مورد آن متنفرم، بیرونی و درونی و از دیدگاه خودم، و به شدت عصبانی می شوم.
من هم احساس می کنم که مثل مادر و دخترهای دیگر نیستیم.
احساس می کنم برای من، به عنوان یک مادر، او کسی است که آشپزی می کند و کارهای خانه یا چیزی شبیه به آن را انجام می دهد، و برای من مانند مادری نیست که همه مادران آن را می ستایند.
پاسخ به سوال علت درد به مادر
تم متنفر دختری از مادرش برای بسیاری از دختران نوجوان مشترک است و شما در این احساس نفرت تنها نیستید.
همه ما در طول روز احساسات مختلفی از جمله ترس، خشم، خشم، انزجار، غم و اندوه را تجربه می کنیم. تصدیق این احساسات اولین قدم برای مقابله با منفی گرایی است.
بسیاری از دختران به دلیل آسیب های دوران کودکی یا طرد شدن والدین در سنین پایین احساس کینه و نفرت می کنند.
آنها ممکن است احساس کنند که مادرشان توجه و محبت کافی به آنها نکرده است یا اینکه والدینشان نتوانسته اند نیازهای عاطفی آنها را برآورده کنند.
این احساس کینه به خاطر انجام ندادن وظایف والدین باعث می شود دختر احساس کند آنطور که باید برای مادرش مهم نیست.
مادرش آن را دوست ندارد. او یک مادر خودخواه است که فقط به آنچه می خواهد اهمیت می دهد نه آنچه من نیاز دارم.
گاهی اوقات او خود را با دختران هم سن و سال خود مقایسه می کند و احساس ناکافی بودن و ناتوانی در زندگی می کند. او مادرش را مقصر تمام رنج ها و مشکلات زندگی اش می داند.
از مادرم متنفرم !
هر چه این دختر بیشتر روی رفتار مادرش تمرکز کند، احساس نفرت بیشتر میشود، تا جایی که این احساس نفرت به احساس خشم تبدیل میشود.
برای مقابله با نفرت یک دختر از مادرش، باید دیدگاه خود را نسبت به زندگی تغییر دهیم. بیایید با آن روبرو شویم، ما همه انسان هستیم. هیچ انسانی کامل نیست. همه ما انسان ها با ضعف ها و محدودیت ها به این دنیا آمدیم و همه زخم های کودکی خوردیم.
همه ما در گذشته به دلیل ناآگاهی اشتباهات زیادی مرتکب شده ایم. اگر به این نتیجه برسیم که هیچ کس اصلاً خوب یا بد نیست، هرگز انتظار نداریم که فرد کاملی را در این دنیا پیدا کنیم.
مادر شما هم انسان است. یک زن است و یک بار دختری بود که شبیه تو بود و آلت تناسلی تو بود.
دختری که ممکن است مورد غفلت مادرش قرار گرفته باشد، در زندگی خود احساس پوچی می کند و احساس می کند که مادرش هرگز چنین کاری نکرده است.
دردهایی را که به عنوان راز نگه می داشت به هیچ کس نگفت. او مثل شما فکر نمی کند. نیاز به توجه دارد.
او رویاهایی دارد، درد دارد، چیزهای خوب و بد روی سینه اش دارد.
از نظر او، او یک مادر فوق العاده و شیرین است و هرگز باور نمی کند که دخترش از شما متنفر باشد. چگونه می توانست بفهمد دخترش چه فکر و چه احساسی دارد؟
گاهی عشق در یک رابطه به نفرت تبدیل می شود. زیرا بشریت منتظر عشق اوست.
او هیچ تفاوتی با افراد عادی ندارد و هرگز احساس نفرت نمی کند. اما آدم به آن فرد مهم زندگی توجهی نمی کند و گاهی آن بی تفاوتی به نفرت تبدیل می شود.
راهکار از مادرم متنفرم
خبر خوب این است که با ارتباط و شفقت می توان آن احساس نفرت را دوباره به عشق تبدیل کرد.
عشق قوی تر از همیشه احتمالاً بهترین کار این است که به موقع در مورد مشکلات، مشکلات و هر چیز دیگری که در ذهن شماست با مادرتان صحبت کنید.
این گفتگوی ناخوشایند دشمنی دختر را نسبت به مادرش بسیار کاهش می دهد.
احساس نفرت نسبت به مادر
سلام واقعا نمیدونم چی بگم و از کجا شروع کنم. دختر من 21 ساله است.
از تابستان امسال، یک احساس غم و اندوه ناگهانی بی دلیل روی من متمرکز شده است، و همچنین یک دوره زمانی وجود دارد، یعنی بار دوم که آمد خیلی بدتر بود، خیلی بیشتر از آن مطمئناً، من افکار خودکشی بسیار و شدید دارم، میدانم.
آنها را انجام نمیدهم، زیرا میترسم، اما افکارم آنقدر قدرتمند هستند که معتقدم در مقطعی این کار را انجام خواهم داد.
احساس زیادی دارم، استرس بی دلیل واقعا شدید است و من به مسائل بسیار حساس هستم و به افکار مثبت زیاد فکر می کنم.
افکاری که شما را تحت فشار قرار می دهد. مخصوصا مادرم چون فقط ظاهر و در نظر گرفتن مشکلات روحی است.
او سعی می کند بحث کند، چیزی که باعث می شود من از مادرم آنقدر متنفر باشم، آن هم مادرم، آنقدر که گاهی می بینم با تمام وجودم از او متنفرم.
فکر می کنم بسیاری از احساسات بدی که دارم به خاطر اعمال او در گذشته و اکنون است، بسیار متشکرم. من ضداجتماعی شده ام و وقتی تنها هستم به گوشه ای فرار می کنم 🙂 واقعاً به کمک نیاز دارم، ممنون از راهنمایی.
خبر خوب این است که این علائم معمولا موقتی و قابل درمان هستند. در حالی که به نظر می رسد درد و ناامیدی شما هرگز از بین نمی رود، مهم است که درک کنید که مشکلات می توانند موقتی باشند.
اگر بتوانید این چیزها را با کسی در میان بگذارید، مقدار زیادی از این بار روانی که به تنهایی به دوش میکشید کاهش مییابد.
اگر احساس عصبی و ناراحتی می کنید، پیشنهاد می کنم به یک مشاور یا روانشناس مراجعه کنید.
همانطور که گفتم، این چیزی نیست که شما فقط با آن برخورد کرده اید و از قضاوت شدن می ترسید.
اما اگر احساس میکنید مورد قضاوت و درماندگی هستید، بر اساس اطلاعاتی که در مورد خانواده خود دارید، برای آنها نامه بنویسید.
شما نمی خواهید احساس گناه یا گناه کنید، همه چیزهایی را که باعث شده از خانواده خود، به خصوص مادرتان متنفر شوید، مطرح کنید.
مشاوره افسردگی در نوجوانان
اگر احساس می کنید که او به شما قلدری می کند، به او بگویید. خودتان را تجزیه و تحلیل نکنید و احساسات خود را تصدیق نکنید.
نکته دیگری که باید در نظر بگیرید این است که چه زمانی این موارد برای شما به نتیجه می رسد؟ چه افکاری شما را تحت فشار قرار می دهد؟ همه آنها را بنویسید.
فعالیت دیگری که از شما می خواهد انجام دهید این است که چهار بار در روز زمان مشخصی را تعیین کنید و به مدت 15 دقیقه به افکار خود فکر کنید.
شما می توانید آنها را رنگ کنید، آنها را فر کنید، آنها را در قاب مورد نظر خود قرار دهید، آنها را در یک کمیک تصور کنید یا آنها را رشد دهید.
شما می توانید با کلمات من به آنچه فکر می کنید فکر کنید و چیزهایی بگویید که نمی توانید بفهمید. این مدرک ممکن است جالب و مفید نباشد.
اما من مطمئن هستم که اگر آن را جدی بگیرید، نتایج را خودتان خواهید دید. توجه داشته باشید که شخصی که می تواند بیشتر به شما کمک کند خودتان هستید.
این به شما بستگی دارد که نظر خود را تغییر دهید یا نه. شما کسی هستید که می توانید از خود مراقبت کنید.
خودتان را دست کم نگیرید وقتی تمام دنیا به شما پشت می کنند، شما خودتان را دارید. توانایی های خود را دست کم نگیرید همه چیز به این بستگی دارد که چگونه سعی می کنید نظر خود را تغییر دهید. سعی کنید سرگرمی های خود را از سر بگیرید.
ارتباطات اجتماعی و یافتن افراد امن در زندگی خود و به اشتراک گذاشتن افکار و احساسات خود را با آنها فراموش نکنید.
از ورزش کمک بگیرید. حتی ممکن است هر روز 30 دقیقه در برنامه خود پیاده روی کنید.
از مادرم متنفرم چیکار کنم ؟
من به توانایی های شما ایمان دارم و مطمئن هستم که بر افکار خود غلبه خواهید کرد و خلق و خوی شما به دست خودتان تغییر خواهد کرد.