رسیدن به اهداف با قانون جذب پس با دقت این محتوا را بخوانید اقتصاد مطالعه این است که چگونه از منابع کمیاب خود – مانند زمان و پول – برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنیم.
در هسته علم اقتصاد این ایده وجود دارد که «نهار رایگان وجود ندارد» زیرا ما «نمیتوانیم همه آن را بخوریم».
برای بدست آوردن بیشتر از یک چیز، ما فرصت بدست آوردن بهترین چیز بعدی را از دست می دهیم.
کمبود فقط یک محدودیت فیزیکی نیست.کمبود نیز بر تفکر و احساس ما تأثیر می گذارد.
- تعیین اولویت ها. کمیابی انتخاب های ما را در اولویت قرار می دهد و می تواند ما را موثرتر کند.
به عنوان مثال، فشار زمانی یک ضربالاجل، توجه ما را بر استفاده مؤثرتر از آنچه داریم متمرکز میکند.
حواس پرتی ها کمتر وسوسه کننده هستند.
وقتی زمان کمی برای ما باقی می ماند، سعی می کنیم از هر لحظه بیشتر بهره ببریم. - تفکر مبادله ای. کمبود تفکر مبادله ای را مجبور می کند.
ما می دانیم که داشتن یک چیز به معنای نداشتن چیز دیگری است. انجام یک کار به معنای غفلت از چیزهای دیگر است.
این توضیح می دهد که چرا ما چیزهای رایگان را بیش از حد ارزش گذاری می کنیم (مثلاً مدادهای رایگان، زنجیر کلید و ارسال رایگان). این معاملات هیچ جنبه منفی ندارند.
مشاوره رسیدن به اهداف با قانون جذب
- آرزوهای برآورده نشده. محدودیت در چیزهای مطلوب، ذهن را به طور خودکار و قدرتمند به سمت نیازهای برآورده نشده سوق می دهد.
به عنوان مثال، غذا تمرکز گرسنگان را به خود جلب می کند.
به دلیل محرومیت از صبحانه از ناهار خود بیشتر لذت خواهیم برد. گرسنگی بهترین سس است.
- تحلیل رفته از نظر ذهنی. فقر بر منابع شناختی مالیات می زند و باعث شکست خودکنترلی می شود. وقتی می توانی اینقدر کم بپردازی، باید در مقابل خیلی چیزها مقاومت کرد.
و مقاومت در برابر وسوسه های بیشتر، اراده را تحلیل می برد.
این توضیح می دهد که چرا افراد فقیر گاهی اوقات با خودکنترلی دست و پنجه نرم می کنند.
آنها نه تنها از نظر پول نقد بلکه از نظر قدرت اراده نیز کوتاهی می کنند.
- نزدیک بینی ذهنی. زمینه کمبود ما را نزدیکبین میکند (سوگیری نسبت به اینجا و اکنون). ذهن بر کمبود فعلی متمرکز است.
ما منافع فوری را به قیمت مزایای آینده بیش از حد ارزش گذاری می کنیم.
کارهای مهم مانند معاینات پزشکی یا ورزش را به تعویق می اندازیم.
ما فقط به امور فوری توجه می کنیم و در سرمایه گذاری های کوچک شکست می خوریم، حتی زمانی که مزایای آینده می تواند قابل توجه باشد.
راه های رسیدن به اهداف با قانون جذب
- بازاریابی کمیابی. کمبود ویژگی است که ارزش درک شده یک محصول را افزایش می دهد.
بسیاری از فروشگاه ها به طور استراتژیک برای ایجاد انگیزه در خرید آنی، تصوری از کمبود ایجاد می کنند.
به عنوان مثال، عمل قیمت گذاری محدود کردن تعداد اقلام برای هر نفر (به عنوان مثال، دو قوطی سوپ برای هر نفر) می تواند منجر به افزایش فروش شود.
این علامت نشان می دهد که اقلام کمبود دارند و خریداران باید در مورد انبار کردن اجناس فوری احساس کنند.
ترس از دست دادن می تواند تأثیر قدرتمندی بر خریداران داشته .
- میوه ممنوعه. مردم بیشتر از آنچه که نمی توانند داشته باشند آرزو می کنند. کمیابی مانند یک مانع در راه تعقیب هدف عمل می کند که ارزش هدف را تشدید می کند.
برای مثال، برچسبهای هشداردهنده در برنامههای تلویزیونی خشونتآمیز که برای کاهش علاقه طراحی شدهاند، اغلب نتیجه معکوس میدهند و تعداد افرادی که برنامه را تماشا میکنند افزایش میدهند.
گاهی اوقات مردم دقیقاً چیزهایی را می خواهند زیرا نمی توانند آنها را داشته باشند: “چمن همیشه آن طرف سبزتر است.”
فرمول اصلی قانون جذب
- بازی باحال.
اثر کمیابی توضیح می دهد که چرا خجالت اغلب یک ویژگی جذاب در نظر گرفته.
سخت بازی کردن موثرترین استراتژی برای جذب یک شریک است.
به خصوص در زمینه عشق طولانی مدت (یا ازدواج) که در آن فرد می خواهد از تعهد شریک خود مطمئن. - یک بازیکن «سخت به دست آوردن» دوست دارد سرش شلوغ به نظر برسد، دسیسه ایجاد کند و خواستگاران را حدس بزند.
همانطور که پروست خاطرنشان کرد، “بهترین راه برای اینکه خود را به دنبال خود قرار دهیم، یافتن سخت است.”
- بر فعالیت های معنادارتر تمرکز کنید. کمبود نیز می تواند ما را رهایی بخشد. کمبود به یک زندگی جالب و معنادار کمک می کند.
زمانی که زمان محدود است، اهداف مربوط به استخراج معنای عاطفی از زندگی در اولویت قرار می گیرند.
میانسالی اغلب این احساس را تشدید می کند که زمان کافی برای تلف کردن در زندگی وجود ندارد.
ما بر این توهم غلبه می کنیم که می توانیم هر چیزی باشیم، هر کاری انجام دهیم و همه چیز را تجربه کنیم.
ما زندگی خود را بر اساس نیازهایی مشاوره بی حوصلگی در روانشناسی که ضروری هستند بازسازی می کنیم.
این بدان معنی است که ما می پذیریم که بسیاری از چیزها در زندگی خود انجام نخواهیم داد.