شماره تلفن ترک اعتیاد مشاوره ترک اعتیاد آنلاین 24 ساعته دربهترین مرکز مشاوره روانشناسی ترک اعتیاد تلفنی که اعتیاد یک مشکل خانوادگی است. ممکن است یک نفر استفاده کند، اما تمام خانواده رنج می برند. والدین رنج می برند.
خواهر و برادر رنج می برند، پدربزرگ و مادربزرگ رنج می برند، و گاهی اوقات اعضای گسترده خانواده نیز همینطور. و اعضای مختلف به طرق مختلف رنج می برند.
خانواده من با بیماری روانی و اعتیاد پسر بزرگسالم دست و پنجه نرم کرده اند، زیرا او بین دوره های شیدایی ناشی از مواد مخدر و دوره های آرام بین دوره های مختلف جهش کرده است.
برای مدت بسیار طولانی، پدر پسرم (ما در پنج سالگی از هم جدا شدیم) حمایت معنوی و مالی، تشویق و صحبتهای تشویقی انجام میداد.
او با سرنخ های شغلی و پول به خرید خودرو و پرداخت هزینه های بازپروری و حقوقی کمک کرد.
بهترین شماره تلفن ترک اعتیاد
او برای گذراندن وقت با پسرش به سفر رفت و در یک بازدید، سگی دوستانه و پرخاشگر را از پناهگاه حیوانات محلی پذیرفتند.
آن سگ برای پسرم همراهی و عشق بی قید و شرط فراهم کرده است – دو مورد مثبت که در حال حاضر در زندگی او کم است.
خواهر بزرگتر پسرم و شوهرش نیز سالها آویزان بودند. یک بار، آنها یک خودروی کارکرده را کراس کانتری ارسال کردند.
دامادم که در زمینه سرگرمی کار می کند، به پسرم توصیه کرد که در رویدادهای برنامه ریزی شده در نزدیکی زادگاهش کمک کند. در یک کنسرت، پسرم عود کرد و در محل اخراج شد. این به تمایل دامادم برای کمک پایان داد. او گفت: بس است.
دخترم سالها به داستانهای وای برادرش گوش میداد و سعی میکرد حمایت و تشویق کند. با این حال، تغییرات کمی در رفتار برادرش رخ داد.
او شروع به فاصله گرفتن بیشتر و بیشتر کرد. در گذشته، من اغلب او را با ترس ها و نگرانی هایم سنگین می کردم.
در نهایت، متوجه شدم که از بین بردن عصبانیت من خودخواهانه است و می تواند به روابط ما آسیب برساند.
مشاوره شماره تلفن ترک اعتیاد 24 ساعته
بنابراین متوقف شدم. ما کمتر در مورد برادرش صحبت می کنیم. من معتقدم که آنها هنوز هم گاهی اوقات ارتباط برقرار می کنند، اما من فضولی نمی کنم.
در این مرحله، پدر و خواهر پسرم هر دو جدا شده اند. من معتقدم که هر دو او را دوست دارند اما می دانند که ناتوان هستند.
من به اندازه کافی در یک برنامه بهبودی دوازده مرحله ای برای عزیزان شرکت کرده ام تا بدانم که من نیز ناتوان هستم.
با این حال، من بین فعال کردن و رها کردن چشم پوشی می کنم. اخیراً ابی عزیز در مورد تفاوت بین نرمدل بودن و لطیف بودن نوشته است. من هر دو هستم، بسته به آخرین شرایط پسرم. متأسفانه در حال حاضر او بی خانمان است. فاجعه ای دیگر
چه کاری انجام دهیم یا نکنیم؟ وضعیت را نادیده بگیرید یا یک بار دیگر برای کمک وارد عمل شوید؟
مشاور روانشناس خانواده
تصمیم می گیرم برای یک هفته هزینه اتاق هتل را پرداخت کنم تا مدتی برای او بخرم.
سعی میکنم دوباره خودم را به خاطر غافلگیری مورد ضرب و شتم قرار ندهم. حامی من به من یادآوری می کند که تصمیمات من یکباره نیست.
هر موقعیتی متفاوت است. بعد دوباره، یادم میآید که شنیدم: «خب، وقتی بهتر میدانی، بهتر عمل میکنی».
تا الان، قطعا باید بهتر بدانم. با این حال، من تزلزل. نرم دل یا نرم؟ این معضل این بیماری خانوادگی است. حداقل برای من اینطور بوده است.