مشاوره تجاوز جنسی تلفنی آنلاین رای کسانی که مورد تجاوز قرار گرفته اند و نیاز به مشاوره دارند و مشاوره سامانه گوش شنوا به صورت 24 ساعته در خدمت شما می باشد.
تعداد زیادی از زنانی که قربانی خشونت جنسی (تجاوز جنسی یا سوء استفاده جنسی در دوران کودکی) شدهاند.
و بدنشان به اشیاء تبدیل شده و محل آسیبها و خیانتهای وحشتناک بوده است.
اغلب خود را بهعنوان ذهنشان معرفی میکنند و نه بدنشان.
بازماندگان اغلب دیدگاهی دوگانه دارند مشاوره فانتزی جنسی که شباهت جالبی به دوگانه انگاری ذهن-بدن دارد.
که توسط فیلسوف دکارت (1650-1596) مطرح شد، که استدلال می کند ذهن و بدن دو موجودیت کاملاً متفاوت هستند.
بسیاری از بازماندگان سوء استفاده از بدن خود انکار می کنند، انکار می کنند یا از آن جدا می شوند.
مرکز مشاوره تجاوز جنسی تلفنی
از این منظر، ادعای دکارت، (من فکر میکنم پس هستم) تا حد زیادی منطقی و حتی نجاتبخش است.
راه دیگری برای این دوگانگی ذهن و بدن وجود دارد. من درد دارم، پس هستم.
بازماندگانی که خود را مثله می کنند اغلب برای احساس کردن این کار را انجام می دهند.
این تجربه های درد وجود آنها را ثابت می کند.
با هر دو ادعای «فکر میکنم، پس هستم» و «درد دارم، پس هستم»، نتیجه یکسان است: ذهن و بدن از یکدیگر جدا و جدا شدهاند. قوی تر، آنها در حال جنگ هستند.
در طول نوشتن در مورد سوء استفاده و دوگانگی ذهن و بدن، من با این سوال دست و پنجه نرم کردهام که آیا فکر میکنم قربانیان آزار به نوعی ناتوان هستند یا خیر.
واضح است که برخی از بازماندگان سوء استفاده در نتیجه آزار و اذیت خود از نظر جسمی ناتوان می شوند.
برخی دیگر قبل از آزار و اذیت خود از نظر جسمی ناتوان بودند، که آنها را به ویژه در برابر شکارچیان آسیب پذیر می کرد.
به طور مشابه، برخی از بازماندگان در نتیجه سوء استفاده به بیماری های روانی مبتلا شدند، در حالی که برخی دیگر از نظر روانی بیمار بودند و بنابراین هدف قرار گرفتند.
بهترین مشاوره تجاوز جنسی تلفنی
در مورد کسانی که قبل از آزار خود ناتوان نبودند و در نتیجه آن آزار ناتوانی جسمی یا ذهنی ندارند.
اما هنوز به شیوههایی که بسیاری از درمانها توصیه میکنند در شخص خود یکپارچه، متحد و یکپارچه نیستند، چطور؟ آیا این یک وضعیت ناتوان کننده است؟
یکپارچگی و یکپارچگی یک فرد شکسته
با بسیاری از بازماندگان سوء استفاده، حس روانی خودشکستگی و همچنین فردی که دچار شکستگی شده است وجود دارد.
روایات متخاصم در درون یک شخص بازی می شود یا در جدایی شدید ذهن و بدن ظاهر می شود.
با خواندن بسیاری از کتابهای خودیاری و بهبودی برای قربانیان سوءاستفاده جنسی در دوران کودکی، یکی از چیزهایی که من را شگفتزده میکند.
صدای تقریباً گروهی از صداهایی است که ادغام ذهن و بدن را توصیه میکنند.
توصیه درمانی – چه در مدلهای درمانی سنتیتر و چه در مدلهای جایگزین – این است.
مشاور روانشناس جنسی آنلاین
که برای بازگرداندن انسانیت، یک زن باید از جنگ علیه بدن خود دست بردارد.
علاوه بر این، او باید ذهن و بدن را یکپارچه کند.
طبق این طرز تفکر، او باید کامل شود، زیرا در غیر این صورت، او فقط در خود یا به عنوان بخشی از خود زندگی می کند.
این مدل درمانی دو فرض را مطرح می کند: ذهن و بدن از هم جدا هستند و ذهن کلید یکپارچگی را در دست دارد.
ادغام اغلب به عنوان موضوعی در نظر گرفته می شود که بدن سرکش و غیرقابل اعتماد را تحت کنترل ذهن درآورد.
در نگاه اول، چیزی بسیار قانع کننده در مورد این دیدگاه وجود دارد.
اما این دیدگاه، شاید، متکی بر دو فرض غیر موجه است:
همه می خواهند در این راه کاملاً متحد شوند و به عنوان یک کل منسجم و متجسم زندگی کنند (اگرچه این به چه معناست جای سوال دارد).
مشاوره حل مشکلات جنسی خانم
مشاوره جنسی تلفنی خانم همه می توانند از این طریق ادغام شوند
آیا این ایدهآل ادغام نوعی شخصیت توانا را پیشفرض میگیرد که مشابهی با توانمندی و خوش فکری دارد؟
به عبارت دیگر: آیا انسان سالم کسی است که نه تنها عقل و بدن سالمی داشته باشد.
بلکه نظم یا نسبت مناسبی بین این دو داشته باشد؟
نگرانی من این است که درجه یا سطح معینی از یکپارچگی ذهن و بدن را به عنوان “عادی” در کنار تصور یکپارچگی به عنوان یکپارچگی فرض می کند.
برای کسانی که بدن، قلب، و ذهنی دارند مشاوره روانشناسی جنسی که در شرایط بد شکل گرفته و جعل شده است.
کلیت و یکپارچگی ممکن است حتی ممکن نباشد یا به شدت محدود باشد.
“کل”، “عادی” و “یکپارچه” مقوله های هنجاری هستند و ما باید به نحوه عملکرد آنها توجه کنیم.
چنین توصیههای درمانی، شاید ناخواسته و ناخواسته، همان دوگانگی را که برای غلبه بر آن طراحی شدهاند، دوباره نشان میدهند.