مشاوره وسواس فکری آنلاین تلفنی 24 ساعته با بهترین مشاوران روانشناس همه در سامانه مشاوره هوشمند گوش شنوا که دلایل اصلی اینکه چرا مجبورم مکرراً چیزها را دوباره امتحان کنم،.
به روش خاصی پلک بزنم، تا یک عدد فرد بشمارم، پشت پرده حمام خود را چک کنم .
تا مطمئن شوم کسی پنهان نشده است تا نقشه ربودن من را بکشد، مطمئن شوم که سیم های کامپیوتر دم موش نیستند.
شماره مشاوره روانشناسی آنلاین هرگز برای من روشن نخواهد شد. آیا این نتیجه یک واکنش ضعیف به بیهوشی است.
که در طول کشیدن دندان عقل من انجام شد؟ این افکار و اجبارهای تشدید کننده بلافاصله پس از عمل شروع شد.
یا به (اختلال عصبی خودایمنی کودکان مرتبط با عفونت استرپتوکوک) که یک نظریه پیشنهادی است.
که به ارتباط عجیبی بین عفونت استرپتوکوک بتا همولیتیک گروه A با علائم اختلال وسواس فکری-اجباری در گانگلیون های پایه اشاره دارد، مربوط است؟
بهترین مشاوره وسواس فکری آنلاین
آیا این صرفاً یک محصول جانبی ارثی از ترکیب ژنتیکی من است که با شخصیت عصبی من مرتبط است؟
یا این یک تاکتیک دفاعی است که من از طریق داشتن یک مادر بیش از حد نگران توسعه داده ام؟
وقتی با اختلال خفیف و در واقع خفته و وسواس فکری اجباری بزرگ شدم.
هرگز چنین سوالات عجیب و غریبی را تا سال 2002 مطرح نمی کردم، زمانی که یک شبه تشدید یک شبه وسواس شدید از نظر ذهنی من را فلج کرد.
من تازه دندان عقلم را درآورده بودم و بلافاصله با افکار ناخواسته دائمی و مزاحم بمباران شدم.
از ترس از همجنس گرا بودن گرفته تا اینکه بپرسم آیا واقعا آسمان را آبی می بینم یا نه. من مطمئن هستم که افکار مشابهی قبلا از ذهن من عبور کرده بود.
با این حال، آنها باید از هشیاری من حذف شده باشند.
زیرا قبلاً هرگز چنین ایده های ناتوان کننده ای وارد رشته فکری من نشده بود.
در طول تابستان 2002، هیچ فکری از ذهن من پاک نشد. افکاری که حتی مهم نبودند و هیچ اهمیتی نداشتند، ناتوان کننده بودند.
مرکز مشاوره وسواس فکری آنلاین
آنها من را از انجام ساده ترین و پیش پا افتاده ترین وظایف باز داشتند.
بستن کفشم فقط برای باز کردن مکرر آن، تأخیر مداوم برای کار و مدرسه، گذراندن ساعت های طولانی در حمام و انجام مراسم اجباری مانند ضربه زدن بی پایان به اجسام بی جان، و در نهایت کناره گیری پزشکی از دانشگاه، در نهایت برای ترک تحصیل.
یک بار اما دو بار، تنها تعدادی از عواقبی بود که من متحمل شدم.
پس از مراجعه به پزشک متخصص برای وسواس ، من یک کوکتل ترکیبی از داروها را در طی 10 سال امتحان کردم.
از جمله اسیتالوپرام (لکساپرو)، فلوکستین (پروزاک)، ریسپریدون (ریسپردال)، آریپیپرازول (ابیلیفای)، سرترالین (زولوفت)، کلومیپرامین.
، لاموتریژین و در نهایت، پس از تشخیص اخیر اختلال دوقطبی II، لورازیدون().
تنها دارویی که از راه دور افکار مزاحم و اجبارهای تکراری من را مهار کرده است.
لورازیدون است که تقریباً 60 تا 70 درصد علائمم را تسکین می دهد.
بسیاری از روانشناسان و روانپزشکان استدلال می کنند که ترکیبی از درمان شناختی رفتاری (CBT) و مدیریت دارویی ممکن است تنها رویکرد درمانی موفق برای فردی باشد که مبتلا به وسواس است.
اگر فردی به اندازه کافی شجاع باشد که تحت درمان پیشگیری از مواجهه و پاسخ (ERP) قرار گیرد.
مشاور روانشناس وسواس تلفنی
نوعی CBT که نشان داده شده است علائم OCD و اضطراب را از طریق حساسیت زدایی و عادت کردن تسکین می دهد.
پس کلاه من بر سر اوست. با این حال، من ممکن است یک دیدگاه جایگزین داشته باشم.
این دیدگاهی نیست که در کارآزماییهای بالینی تحقیق یا اثبات شده باشد .
فقط مکانیزم مقابلهای است که من در طول سالها رنج و ساعتهای بیپایان درمان آموختهام که به من اجازه میدهد نور را در انتهای تونل ببینم.
در تجربه من با رفتار درمانی شناختی مشاوره درمان وسواس فکری ممکن است با ساختارشکنی یا بازسازی شناختی اهمیت افکار وسواسی در یک نظم سلسله مراتبی نیمه مفید باشد.
با این حال، من هنوز با مشکلات زیادی در این نوع تکنیک مواجه هستم، به خصوص به این دلیل که هر فکر وسواس که در ذهن من گیر می کند، بزرگ یا کوچک، اهمیت زیادی دارد.
افکار مرتبط با باردار شدن، دیدن رنج خانوادهام، یا زندگی با موشها عمیقاً در درون من ریشه دارند، و صرفاً تجزیه کردن آنها به محرکهای اساسی بیمعنی رویکرد موفقیتآمیزی برای من نبود.
شماره تلفن مشاوره 24 ساعته
در اکثر موارد وسواس شدید، من معتقدم که مدیریت دارویی ضروری است. یک نقص عصبی در انتقال از دنده به دنده، یا جنگ یا گریز، مطمئناً نابسامان است.
اغلب به اشتباه شلیک می شود، و بنابراین، مشاوره رایگان آنلاین فردی دارو برای کمک به متعادل کردن این نادرست انتقال دهنده های عصبی خاص عمل می کند.
درمان پیشگیری از مواجهه و پاسخ (ERP) یک رویکرد تهاجمی و ساینده است که برای من کارساز نبود، اگرچه ممکن است برای روحهای مبارزی که به دنبال ساختار مستقیم هستند مفید باشد.
زمانی که در برنامه درمان OCD در UCLA ثبت نام کردم، ترس شدیدی از افزایش وزن داشتم.
به حدی که فکر می کردم بدنم می تواند به چیزی ناخوشایند تبدیل شود.
به یاد دارم که وقتی ترس مکرر ایجاد شد که شکلات، اگر پوستم را لمس کند.
می تواند از لایه های اپیدرم نفوذ کند، تشویق شدم که به معنای واقعی کلمه روی ران هایم شکلات بریزم.